فهرست فخيمه – مصطفی درایتی
(مروري بر فهرست نسخه هاي خطي فارسي و عربي كتابخانه فردوسي، كالج وادام، دانشگاه اكسفورد، مجموعه ميناسيان)
پس از شنيدن آوازه تبليغاتي فهرست مجموعه ميناسيان كار جناب آقاي علي مير انصاري، مشتاق ديدن آن بودم تا اينكه به دستم رسيد. فهرستي شكيل و چشم نواز كه با صرفه جوئي فراهم آمده و تقريبا عاري از زياده و كم نويسي و داراي قالبي مشخص و همگون، كه پيداست جناب مير انصاري با توجه به زمان صرف شده، تمامي بضاعت علمي و تامل عملي خويش را به كار گرفته اند تا اولين اثر خود در زمينه فهرستنگاري را شايسته عرضه كنند و البته موفق هم شده اند. به ايشان دست مريزاد گفته و اميد است در آينده نيز شاهد كارهاي آراسته و شايسته تر از ايشان باشيم.
آنچه در پي مي آيد تاملات مختصري است كه در هنگام تورق اين فهرست فخيمه، به ذهن رسيد تا شايد كمكي در جهت كارايي و وزانت بيشتر آن باشد.
در ابتدا چند نكته كلي:
1- اين مجموعه كه در كتابخانه وادام اكسفورد نگهداري ميشود، قبلا سياهه اي از آن توسط دانشمند محترم آقاي مدرس طباطبائي تهيه، و در جلد 11 نشريه دانشگاه تهران به چاپ رسيده بود و جمعا 363 عنوان را شامل ميشد. جناب مدرسي طباطبائي معتقد بود كه اين مجموعه را ديده و جز نسخههاي معروف، بقيه را مختصر فهرست كرده است كه البته با مقايسه با كار جناب مير انصاري كه مدعي اند سالها روي اين مجموعه زحمت كشيده اند، كاري ابتدائي محسوب مي شود. ولي در كل از آن بي اطلاع كامل نبوديم.
2- فهرستنگار محترم، تلاش خوبي براي يكدستي و شكلدهي وزين اين فهرست به كار بسته اند و كاملاً روشن است كه از ابتدا براي استخراج و ثبت اطلاعات، تيپ مشخصي را تدارك ديده و از آن تبعيت كرده اند. فقط اي كاش براي ثبت نام مؤلف نيز، رويه مشخصي را برميگزيدند تا شاهد چندگانگي آن هم در يك فهرست نباشيم. مثلا در برخي اسامي تلاش شده نام مؤلف، با كنيه و يا لقب او بيايد و در بسياري نشده و يا اينكه در ثبت تاريخ تولد و وفات مؤلف بايد دقت بيشتري ميشد كه اگر مثلا سالي احتمالي و يا مورد اختلاف است، حداقل با علامتي مشخص ميشد؛ مثلاً سال وفات عبدالرزاق لاهيجي 1051ق بدون هيچ علامتي آمده، در صورتي كه به احتمال زياد اين تاريخ غلط است زيرا او «گوهر مراد» را به نام شاه عباس ثاني (1052-1077) تأليف كرده و «سرمايه ايمان» را پس از آن؛ و لذا ضبط 1072 ترجيح دارد. ميشد با يك علامت (؟) حداقل اين ترديد را منتقل كرد.
3- يكي از اشكالاتي كه بر بسياري از فهارس همچنان وارد است، عدم دقت در ثبت نام اثر است، بالاخص اگر به چند نام آمده باشد. گرچه در اين فهرست رعايت اين مورد مد نظر بوده ولي همچنان در برخي از آثار مغفول مانده؛ مثلاً «تفسير حسيني»، نام معروف و شايد اصلي آن «مواهب عليه» است كه به «تفسير كاشفي» و «تفسير حسيني» نيز خوانده شده، در حالي كه فقط به «تفسير حسيني» بسنده شده است و …
4- در فهرستنگاري، ادعاهايي چون: منحصر به فرد بودن، يا فقط چند نسخه داشتن و يا … بايد با اشراف كامل صورت گيرد و حتي المقدور بايد اجتناب شود. ميتوان گفت «من نسخهاي نيافتم» يا جملاتي مشابه، ولي ادعاهاي فراتر ممكن است دير يا زود، نقض شود و به كار فهرستنگار لطمه وارد كند. چنين اتفاقي در اين فهرست زياد رخ داده كه به آن اشاره خواهم كرد و در اغلب موارد هم ناصحيح است.
5- امروزه با وجود منابع و مآخذ بسيار و در دسترس، كار بررسي و شناسايي نسخهها نسبت به گذشته بسيار سهلتر است كه ميتوان با استفاده از آن، خطاها و نسخههاي ناشناس را به حداقل رسانيد. اگر در گذشته بروز چنين خطاهايي – كه از بزرگان هم سر زده – طبيعي بود، امروز با توجه به كثرت منابع و امكانات، پذيرفته نيست، جز اينكه فهرستنگاري، نيازمند استمرار و خبرگي است و كسي ميتواند در اين عرصه گرهگشايي كند، كه با سالها توغل در اين فن، تجربه لازم را در خود ايجاد كرده باشد. با تهيه يك يا دو فهرست، كسي خبره نميشود؛ لذا سالها ممارست لازم است تا به ظرافتها و دقتهاي آن اشراف حاصل شود.
6- بررسي و حتي نقد يك فهرست، گاهي به دليل اهميت دادن به آن است نه بيارزش كردن آن؛ فهرستي قابليت نقد دارد كه از حداقلهاي قابل قبول برخوردار بوده و ارزش وقتگذاري را داشته باشد. پرداختن اجمالي به كار جناب مير انصاري از اين باب است تا شايد به ارزشهاي آن افزوده شود. از آنجا كه كه فهرست، اولين و مهمترين حلقه ارتباطي پژوهشگر با يك اثر ميراثي است و خطا در اين مرحله از كار، به خطاهاي بسياري منجر شده كه گاهي به جاي راهنمايي، باعث گمراهي ميشود، نقد و تكميل آن، ميتواند اين كاستي را كمتر كند.
تاملات:
لازم به ذكر است كه اين تاملات، از بررسي دقيق و كامل اين فهرست فراهم نيامده، بلكه ضمن تورق در آن، بيشتر روي نسخههاي ناشناخته و يا اسامي و عناويني نامانوس دقت شده و بقيه موارد به نظر فهرستنگار اعتماد شده است:
1- ص 2، نسخه شماره 1/427 با عنوان «آداب البحث» و ناشناس؛ نسخه ديگري از همين رساله در كتابخانه مدرسه صدر بازار معرفي شده كه عنوان «حاشية شرح الجرجاني علي آداب البحث عضدي» دارد و طبيعتاً يكي از اين دو غلط است.
2- در ص 3، نسخه 8/424 با عنوان «آداب عيد»؛ اين رساله نسخهاي مشابه در آستان قدس دارد كه عنوان «خطبة الفطر» دارد و به نظر ميرسد عنوان دوم مناسبتر است.
3- در ص3، نسخه شماره 742 با عنوان «اختصار المنهاج علي حل المتن» و ناشناس؛ اين عنوان برگرفته از مقدمه اين كتاب است و نام آن «شرح منهاج الاصول الي علم الاصول = تلخيص الحنفية» است. البته ادعاي تك نسخه هم شده (!)، در حالي كه تا به حال حداقل 4 نسخه از آن معرفي شده كه بيشتر ناشناس مانده؛ تاليف آن را 787 نوشتهاند لذا مؤلف، فردي در قرن 8 است و برخي آن را به سيف الدين بالاخانه نسبت دادهاند.
4- ص 15، نسخه شماره 513 با عنوان «اخلاق» و ناشناس؛ اين نسخه ربع مهلكات «مهجة البيضاء» فيض كاشاني است.
5- ص 58، نسخه شماره 690 كه رسالهاي ناشناخته در بلاغت معرفي شده؛ اولاً اين رساله بلاغت نيست بلكه در نحو است و ثانياً همان رساله بسيار معروف ابن حاجب به نام «الكافية في النحو» است كه بدليل افتادگي از آغاز تشخيص داده نشده، ولي انجام آن كاملا مشخص ميكند كه چه رسالهاي است و البته با بيش از 600 نسخه داخلي و خارجي.
6- ص 61، نسخه شماره 764 با عنوان «بهجة الانوار» كه از نسفي، سليمان بن داود دانسته شده؛ نام او نسفي نيست بلكه سقسيني است كه منطقهاي در تركستان است؛ خود در مقدمه نامش را ذكر كرده و احتمالا فهرستنگار به جهت ناموس بودن، آن را نسفي خوانده است. از بهجة الانوار او تا به حال سه نسخه ميشناسيم و اين كتاب فارسي است و نسخه مورد بحث عربي است (!). البته ميدانيم كه مؤلف پس از تاليف «بهجة الانوار» به فارسي، خود اقدام به تعريب آن كرده و آن را «زهرة الرياض و نزهة القلوب المراض» ناميده و در ابتداي آن نيز تصريح دارد. لذا اين كتاب «زهرة الرياض» اوست نه «بهجة الانوار». از زهرة الرياض تا به حال 6 نسخه داخلي و 18 نسخه خارجي ميشناسيم.
7- ص 65، نسخه شماره 353 با عنوان «بيان آداب سفر» و ناشناس؛ اين رساله، نسخه مشابهي در مجلس دارد با عنوان «مناسك حج» كه به نظر عنوان دوم به محتوا نزديكتر است.
8- ص 76 نسخه شماره 652 با عنوان «تجويد» و ناشناس؛ به نظر ميرسد اين نسخه همان «التيسير في القراءات السبع» عثمان بن سعيد داني است كه نسخه بسيار دارد.
9- ص 89 نسخه شماره 616 با عنوان « تحفة الملوك في لذات المباشرات» از هيبت الله بن ازده مشير بن جاني بن جاماس و مدعي شدهاند كه فقط دو نسخه از آن باقي مانده يكي در مجلس و ديگري در نظاميه حيدرآباد (!!).
نام مؤلف، در فهارس به شكلهاي مختلف ضبط شده و زيد بن هبة الله بصري يا ابوزيد هبة الله بصري شايد مناسبترين باشد. در آغاز برخي نسخهها نام او ابوالمظفر هبة الله محمد بن اردشير بن كبوتاد بن مهراس بن جاماسب حكيم آمده كه تشابهي با اين نسخه دارد.
اما ادعاي دوم ايشان كمي عجيب است؛ از اين كتاب در دنا 12 نسخه، و در فنخا 15 نسخه معرفي شده است و فعلاً 23 نسخه داخلي و خارجي از آن مي شناسيم؛ چگونه حضرتش نديدهاند و الله اعلم. البته اين رساله، در فهارس آشفته، ناهمگون و بعضاً داراي اختلافاتي است.
10- ص 99، نسخه شماره 702 با عنوان «ترجمه و تفسير صلاة» و ادعا شده نسخهاي ندارد؛ از اين رساله نسخهاي در مدرسه سپهسالار موجود است كه ضمن مجموعه 2009 معرفي شده است.
11- ص 99، نسخه شماره 3/425 با عنوان «ترجمه و شرح اسرار الشهادة» بدون نام مترجم؛ مترجم آن محتملاً حسن بن محمد باقر مراغي است كه از شاگردان كاظم رشتي است و همو «حجة البالغة» رشتي را نيز ترجمه كرده است.
12- ص 101، نسخه شماره 2/668 با عنوان «تركيب الكافية» از حاج بابا بن ابراهيم طوسي؛ نام كامل و صحيح آن «اوفي الوافية في شرح الكافية» است كه نامهايي چون «حل تركيب الكافية» و يا « اعراب الكافية» نيز به آن دادهاند. فهرستنگار نام اصلي را نياورده و به نامهاي ديگر پرداخته است. در دنا نيز ذيل همين عنوان معرفي شده است و چون در بسياري از فهارس نتوانستهاند نام مؤلف را بشناسند، در دنا فقط 6 نسخه معرفي شده ولي در فنخا 26 نسخه داخلي از آن معرفي شده است و تا به حال 45 نسخه از آن در داخل و خارج شناختهايم. عدم ثبت دقيق نام كتاب و مؤلف، باعث اشكالات بعدي ميشود چنانكه شده است.
13- ص 113، نسخه شماره 527 با عنوان «تقريرات ابراهيم خان» و با موضوع كلام معرفي شده؛ نام ناآشناي كتاب و مؤلف، مرا به بررسي آن كشانيد و نتيجه اينكه:
1) موضوع اين رساله منطق است نه كلام.
2) نام اثر «حاشية حاشية اليزدي علي تهذيب المنطق» است.
3) اين كتاب تقريرات ابراهيم خان نيست؛ بلكه مؤلف احتمالاً هنگام تدريس كتاب حاشيه ملا عبدالله به او، آن را پرداخته و حواشي خود را بر اين كتاب تحرير كرده است. لذا اين حاشيه تراوش استاد است نه شاگرد.
4) در توصيف آن آمده: اثري فقهي و كلامي است كه شخصي به نام عليرضا از منقولات ابراهيم خان (احتمالا كريم خان كرماني) جمع آوري كرده است؛ كه يكسره خطاست.
5) عليرضا، نام مؤلف است كه اورا با نام كامل عليرضا بن حسين تجلي شيرازي متوفاي 1085 ميشناسيم و صاحب الذريعه نيز چنين پنداشته است و بسياري هم به او نسبت دادهاند.
6) متاسفانه اينجا هم، نسخه را منحصر به فرد دانستهاند (!)، در حالي كه فقط در دنا 157 نسخه، در فنخا 165 نسخه، و تا الآن 215 نسخه از آن را شناختهايم.
7) اين حاشيه بارها در پايان حاشيه ملا عبدالله چاپ شده است.
8) كاتب را به احتمال همان ابراهيم خان دانستهاند، كه آن هم خطاست.
14- ص 137، نسخه شماره 244 با عنوان «جنگ معزالدين اردستاني» آمده و ادعاي نسخه منحصر به فرد شده است (!!) و در مقدمه اين نسخه، نام معزالدين محمد اردستاني آمده است. بررسي اين نسخه اطلاعاتي به دست مي دهد كه ذكر آن شايد خالي از لطف نباشد.
اين كتاب، نسخه ديگري در مجلس دارد كه ضمن مجموعه فيروز به شماره 6/291 در جلد 21 فهرست مجلس معرفي شده، كه البته بخشي از آن است. ابتداي هر دو نسخه يكي است با اين تفاوت كه بعد از عبارت «اين قليل البضاعة» در نسخه مجلس نام كسي نيامده ولي در اين نسخه در دنباله همان عبارت، نام معزالدين محمد اردستاني آمده است.
نسخهاي ديگر از آن، در كتابخانه مرعشي است كه با عنوان «متمم منتخب تاريخ الحكماء» معرفي شده كه احتمالا اين نام برگرفته از عبارتي است كه مؤلف در آغاز هر سه نسخه نقل مي كند. چون او منتخب تاريخ الحكماء را قبلا گرد آورده بود و اين كتاب را با استفاده از منابع ديگر، به عنوان تتميم آن منتخب، قرار داده است. لذا بدون ترديد، مؤلف هر سه نسخه يكي است. در اين نسخه نيز، دنباله عبارت «اين قليل البضاعة»، نام كسي نيامده است.
مرحوم حائري در گزارش همان نسخه پيشگفته ميگويد كه به گواهي پارهاي از قرائن مؤلف آن، همان مؤلف اخلاق پادشاهي است، كه به نسخه موزه بريتانيا ارجاع ميدهد و ميگويد من نسخهاي از اين جنگ را در دست كتابفروش ديدم كه با نسخه اخلاق پادشاهي پيوسته و هر دو به يك قلم بود. و نيز آورده است كه مؤلف، نخست تاريخ الحكماء شهرزوري را براي ثبت در جنگ انتخاب و ترجمه كرد و سپس اين كتاب را در تكميل آن آورد.
از اخلاق پادشاهي تا به حال سه نسخه ميشناسيم كه در دانشگاه و مجلس و موزه بريتانياست؛ انجامي كه نسخه دانشگاه آورده، ميرساند كه مترجم تاريخ الحكماء ومؤلف اخلاق پادشاهي يكي است و در نتيجه ميبايست مؤلف ترجمه تاريخ الحكماء و اخلاق پادشاهي و اين جنگ يك نفر باشد.
آنچه ميدانيم اين است كه مقصود علي تبريزي به امر جهانگير پادشاه (1014-1027ق) در سال 1011 در هند، انتخابي از تاريخ الحكماء را به فارسي ترجمه كرد و تعدادي هم همين ترجمه را ناشناس آوردهاند. لذا هر دو اثر در هند و به امر پادشاهان زمان تاليف شده است.
در آثار معزالدين محمد اردستاني، نامي از اين آثار نيست ولي همو مدتي در حيدرآباد زيسته و كاشف الحق را ــ كه همان حديقة الشيعة تحريف شده مقدس اردبيلي است ــ در سال 1058 در حيدر آباد دكن به نام سلطان عبدالله قطب شاه (1023-1083) به نام خود، پديد آورد و جنگ مورد بحث نيز به دستور همو به احتمال در سال 1054 تاليف شده است. اين قرائن احتمال مؤلف بودن اردستاني را نزديك ميكند.
جز اينكه اولاً: معزالدين محمد اردستاني متهم به سرقت ادبي است؛ ثانياً: در دو نسخه مشابه ديگر (هم نسخه مجلس و هم نسخه مرعشي) با همان عبارت مشترك «اين قليل البضاعة»، نام كسي نيامده و فقط در اين نسخه نام او گنجانيده شده؛ ثالثاً: با توجه به قرائن ديگر چون «ترجمه تاريخ الحكما» و «تاريخ پادشاهي» ميرساند كه اين هم يكي ديگر از سرقتهاي ادبي اوست و مؤلف، كسي غير از معزالدين محمد اردستاني است و محتملاً همان مقصود علي تبريزي باشد.
15- ص 138، نسخه شماره 382 با عنوان «اجوبة المسائل» از كاظم رشتي؛ عنوان مشخص اين رساله «اسرار العبادة = اجوبة مسائل عشرين» است و بايد به اين نام، معرفي مي شد؛ بالاخص اينكه قسمتي از اين رساله در موضوع نبوت خاصه است و او در موضوع اثبات النبوة رساله ديگري دارد كه باعث خلط ميشود. ارجاعي هم كه به دنا دادهاند، اشتباه است و رسالهاي كه به آن ادرس معرفي شده، غير از اين رساله است. در دنا، اين رساله با همان نام «اسرار العبادة» در جلد اول صفحه 784-785 با معرفي 31 نسخه آمده است و فعلاً حدود 40 نسخه از آن را مي شناسيم.
16- ص 139 درباره «جواهر الاسرار» آذري طوسي مرقوم داشتهاند كه نسخههاي آن محدود است؛ رسالهاي كه 20 نسخه در دنا و 22 نسخه در فنخا و تا الآن 46 نسخه داخلي و خارجي از آن ميشناسيم، كم نسخه است (؟!!). مثل اينكه بايد در اصطلاحاتمان هم تجديد نظر كنيم.
17- ص 143 نسخه شماره 252 با عنوان «جواهر نقاب بخطاب مستطاب» آمده؛ اين نام كمي برايم عجيب بود كه چگونه نامي است؟ و البته ادعاي انحصار هم شده است! خوشبختانه فهرستنگار محترم، آغاز نسخه را به تفصيل آوردهاند. آنچه در ابتدا از ممارست و خبرويت عرض كردم اينجا خودنمايي كرده، گرچه در اين باره چندان خبرويت هم لازم نبوده است. در مقدمه اين اثر به نام كتاب تصريح شده و عبارتي كه فهرستنگار براي نام كتاب برگزيده، در واقع توصيف و تعريف آن است نه نام آن، و عبارت «مجموعة الصنايع» پس از آن، نام كتاب است. كتابي معروف و نسبتاً پرنسخه كه بدرستي مؤلف آن شناخته نشده؛ برخي آن را از مير يحيي مغربي و برخي از زين الدين روزگار اورنگ زيب و برخي از فردي بنام محمد مراد و بسياري هم ناشناس آوردهاند. تا به حال از آن حدود 50 نسخه معرفي شده است. انتخاب ناصحيح نام كتاب، ابتدا خود ايشان را به خطا برده و حتما ديگران را هم دچار خطا ميكند.
18- ص 148، نسخه شماره 118، با عنوان «حاشيه بر شرح جديد تجريد» از صدرالدين دشتكي؛ ابتدا اينكه تاريخ وفات ميرصدرالدين 903 است كه 930 آمده؛ ثانياً: ميدانيم كه ميان مير صدرالدين و ملا جلال دواني پنج حاشيه بر شرح تجريد قوشچي رد و بدل شده: 1) حاشيه دواني بر شرح تجريد موسوم به حاشيه قديم؛ 2) حاشيه مير صدرالدين در رد حاشيه قديم دواني؛ 3) پاسخ دواني به مير صدرالدين موسوم به حاشيه جديد؛ 4) پاسخ ميرصدرالدين به حاشيه جديد دواني كه «تجريدات الغواشي» نيز ناميده شده؛ 5) پاسخ دواني به «تجريدات الغواشي» كه حاشيه اجد خوانده شده. البته ميرصدرالدين فرصت پاسخگويي به حاشيه اجد را پيدا نكرد و وفات نمود و پس از وي فرزندش غياث الدين منصور، حاشيهاي بر رد اعتراضات دواني بر پدرش نگاشت.
در اينجا فهرستنگار معلوم نكرده ــ نه در عنوان رساله و نه در گزارش آن ــ كه اين رساله كداميك است؟ نام روشن آن «حاشية الجديدة علي شرح التجريد الجديد = تجريدات الغواشي» است و آنچه به عنوان نسخه مشابه آورده، نسخه ملي حاشيه قديمه ميرصدرالدين است ولي نسخه دانشگاه، همين رساله است. از اين رساله تا به حال 26 نسخه ميشناسيم.
19- ص 152، با عنوان «حاشية الروضة البهية …» كه از ابراهيم بن سلطان حسين دانسته و مرقوم داشته اند كه فقط دو نسخه مشابه دارد (!). نام كامل و دقيق مؤلف: مرعشي، ابراهيم بن حسين است و فقط در دنا 6 نسخه از آن گزارش شده؛ ولي ظاهراً حتي زحمت كاوش چند صفحهاي در همين كتاب را به خود ندادهاند، تا هم اسم مؤلف را ناقص ثبت نكنند و هم ادعاي غيرواقعي ننمايند. ضمن اينكه تا كنون 10 نسخه از آن معرفي شده است.
20- ص 155 «حاشية شرح مختصر الاصول» تفتازاني؛ كه باز هم ادعاي كمنسخه بودن نمودهاند و به دنا نيز ارجاع داده اند (؟!) و حال آنكه در همان آدرس دنا، 92 نسخه از آن معرفي شده و تا الآن 143 نسخه از مي شناسيم. اگر اندك يعني اين، كه بايد در همه چيز را عوض كرد.
تا اينجا بر اين تصورم كه شايد فهرستنگار محترم، بيشتر براي با اهميت جلوه دادن مجموعهاي كه در دست فهرست داشته، مرتب و بدون توجه به منابع، يا ادعاي انحصار ميكند و يا نسخه اندك و يا …، ولي با هر مقصد و مقصودي باشد، تا اينجا كه فهرست را بررسي كردم، اكثر قريب به اتفاق چنين ادعاها، واهي و بي اساس بود و احتمالاً بعد از اين هم چنين باشد. و اين كار نقص بزرگي بر اين فهرست وارد كرده است. بالاخص اينكه اين فهرست، ظاهراً تبليغ فرا ايراني هم برايش شده، و از اين جهت فهرستنگاري ايران لطمه ميبيند.
21- ص 165 با عنوان «حاشية علي شرح مختصر الاصول» از نظام الدين خطائي؛ اين كتاب در واقع «حاشيه خطايي بر مختصر المعاني» تفتازاني است كه معلوم نيست فهرستنگار محترم، نام مختصر الاصول را از كجا درآوردهاند و مختصر المعاني چه ربطي به مختصرالاصول دارد. مختصرالاصول كتابي در اصول فقه و از ابن حاجب است و مختصرالمعاني، شرح تلخيص المفتاح خطيب قزويني است. اين همه سهلانگاري جاي تعجب دارد.
22- ص 167، نسخه شماره 267 «حاشية شرح الهداية الاثيرية» و ناشناس؛ البته اين رساله هنوز صاحب دقيقي نيافته است و چند نسخهاي كه معرفي شده، همگي ناشناخته مانده است. فقط نسخهاي از آن در مدرسه امام صادق قزوين است كه فهرستنگارش به ملا شمسا نسبت داده و آغاز و انجامش با اين رساله شباهت دارد؛ ضمن اينكه انجام اين رساله شباهت كاملي با انجام حاشيه ملا شمسا دارد، ولي در آغاز رساله ملا شمسا نام خود او آمده است. البته ممكن است كه در نسخههاي موجود ناشناس، كه زياد هم نيست و اكثراً هم بدون آغاز و انجام معرفي شده، ابتداي مقدمه كه نام مؤلف را داشته افتاده و از اول بحث آغاز شده باشد. لذا لازم است عبارات اين نسخه با يك نسخه از كار ملا شمسا دقيقتر تطبيق شود و يا در آينده اگر كسي به نسخهاي برخورد كرد كه نام ملا شمسا را داشت، آغاز نسخه را دقيقتر تا رسيدن به قسمتي از اصل مطلب ثبت نمايد، تا چند نسخه اينچنيني تعيين تكليف شود.
23- ص 181، نسخه شماره 2/456 با عنوان «حكمت» و ناشناس؛ نام اين رساله، «منهاج الاعمال = منهاج الاذهان في اصول الايمان» است و از حسين بن محمد بحراني بلادي (قرن 12) و در اصول اعتقادي است كه به عنوان مقدمه كتاب فقهي خود، با نام «معراج الكمال» نگاشته است و تا به حال 4 نسخه از آن مي شناسيم.
24- ص 192، نسخه شماره 526 با عنوان «خزائن الايمان» و ناشناس؛ سرآغاز نسخه ميرساند كه اين رساله همان «عقائد دينيه = واجبات عقليه = اعتقادت» ضياء الدين بن سديدالدين جرجاني (قرن 10) باشد كه حدود 35 نسخه از آن معرفي شده است.
25- ص 197 «الدرة السنية علي شرح الالفية» زكريا بن محمد انصاري؛ مرقوم داشتهاند كه نسخه محدود دارد؛ جهت اطلاع، از اين رساله 20 نسخه داخلي و 20 نسخه خارجي تا به حال ميشناسيم.
26- ص 198، « الدر المكنون»؛ نام اين كتاب بسيار معروف، «نثراللآلي = الدر المكنون» است كه فضل بن حسن طبرسي از كلمات علي بن ابي طالب (ع) گزين كرده و به ترتيب الفبائي مرتب نموده؛ كتاب نيز به نام همان طبرسي است و به نام همو نيز به چاپ رسيده است. شايد همين كم توجهي باعث شده كه در قسمت نسخههاي مشابه، فقط به يك نسخه ارجاع دهد، در صورتي كه فقط در دنا 118 نسخه از آن معرفي شده و تا به حال 186 نسخه از آن را ميشناسيم.
27- ص 201 با عنوان «دعاي تعقيبات نماز» از محمد كريم بن ابراهيم كرماني؛ سرآغاز و انجام نسخه ميرساند كه اين رساله فارسي است و ترجمه رساله «النخبه» اوست و سال تأليف آن، همان سال تأليف «نخبه» است. اما اينكه ترجمه هم از خود اوست يا كس ديگر، بايد بررسي بيشتري شود. ولي بدون ترديد ترجمه النخبة است. از رساله النخبة او، تا به حال چهار نسخه از آن معرفي شده است.
28- ص 203؛ در مورد «دقائق الحقايق» ابن كمال پاشا، مرقوم داشتهاند كه نسخه بسيار اندك دارد؛ اين رساله تا الآن 9 نسخه داخلي و 7 نسخه خارجي از آن شناختهايم و تعبير بسيار اندك، بي جا و حاكي از عدم اشراف است.
29- ص 219 نسخه 215 با عنوان «رساله در اخلاق پيامبر» و ناشناس؛ اين كتاب بدون ترديد ترجمه مكارم الاخلاق حسن بن فضل طبرسي است ولي چون ابتداي آن افتاده، معلوم نيست ترجمه زوارهاي است يا اشرفي جرجاني و يا محمد بن عبدالكريم انصاري و يا احتمالاً از كسي ديگر. آنچه در توصيف كتاب آمده، عاري از دقت است.
30- ص 231، نسخه شماره 379 با عنوان «رساله شيخ مهدي» و با موضوع كلام؛ نام اين رساله «الصحيح و الاعم» است و موضوع آن، كلام نيست بلكه اصول فقه است. يك نسخه ديگر در مجلس هست كه نام مؤلف را مهدي نجفي آورده كه بالاي نسخه نوشته بوده؛ و نسخهاي نيز در جامعه مدينة العلم كاظمين معرفي شده كه بدون نام مؤلف است و توصيف نسخه نيز بي ربط است.
31- ص 231 نسخه 681 با عنوان «رساله عمليه» و ناشناس؛ با آنچه از آغاز نسخه ميتوان فهميد، احتمالاً بخشي از «سؤال و جواب» ميرزاي قمي است. و از انجام برميآيد كه «الوجيزة في الصلاة» يا مختصر تحفة الابرار شفتي بيدآبادي باشد كه توسط شاگردش محمد جعفر آبادهاي استخراج و تنظيم شده است. ولي چون متاسفانه انجام نسخه را ناقص تقطيع كردهاند، تشخيص قطعي آن ممكن نشد.
32- ص 223 نسخه شماره 3/201 با عنوان «الرسالة المجدولة …» با نام مؤلف سراج الدين عمر (؟)؛ مؤلف اين رساله، عمر بن عبدالرحمن قزويني (683-745) است و فقط سه نسخه ندارد بلكه تا به حال 7 نسخه داخلي و خارجي از آن را شناختهايم.
33- ص 224 نسخه شماره 280 با عنوان «رسائل شيخيه» و مرقوم داشتهاند كه شش رساله از محمد كريم كرماني است. آنچه از آغاز و انجام ذكر كردهاند ميرساند كه اين نسخه چند رساله نيست؛ بلكه همان «اجوبة مسائل ملا مهدي بن ملا اصغر» است كه كرماني پس از پاسخ به سؤالات ملا مهدي، ابوابي را براي توضيح پاسخ به آن افزوده است و فهرستنگار به خطا گمان برده كه چند رساله است.
34- ص 241 نسخه شماره 533 با عنوان «رياض المسائل … = شرح كبير» از طباطبائي، بعد فهرستنگار در توصيف آن مرقوم داشتهاند: شرح مزجي مختصر … بر مختصر النافع علامه حلي، و بعد توضيح دادهاند كه شارح دو شرح بر مختصر النافع نوشته مبسوط به نام رياض و مختصر كه شرح مختصر ناميده شده است. راجع به اين افاضات چند نكته هست: 1) اينكه نفهميديم بالاخره اين شرح كبير است يا مختصر؟ 2) از نام كتاب فهميده ميشود كه شرح كبير است، ولي در توصيف صغير ميشود! 3) نوشتهاند شرح مختصرالنافع علامه حلي (؟!) و حال آنكه مختصر النافع از محقق حلي (602-676) است نه علامه حلي (648-726)؛ 4- حال اگر شرح مزجي مختصر است كه نامش رياض المسائل نيست. البته اين كتاب قسمتي از رياض المسائل است كه افاضات مغشوش و مغلوط در توصيف اثر، ايجاد ابهام كرده است.
35- ص 250 نسخه شماره 42 با عنوان «زينة المجالس» و ناشناس؛ از اين كتاب چهار نسخه ميشناسيم، لذا اين نسخه منحصر به فرد نيست؛ نسخهاي در كتابخانه ملي دارد كه با عنوان «تاريخ الاوصياء» معرفي شده و مؤلف را محمد مهدي حسيني فراهاني دانسته، كه به نظر ميرسد او، كاتب باشد نه مؤلف؛ نسخه ديگري در ملي هست كه با عنوان «جامع خاقاني» معرفي شده و از مفتون دنبلي دانسته است؛ دو نسخه در كاخ گلستان هست كه با عنوان «حكايات» و «تاريخ و الحكايات» معرفي شده و مؤلف را ميرزا محمد منشي نائيني دانسته كه از منشيان دربار قاجار بوده است. گرچه نميتوان نام دقيقي براي آن يافت، ولي با توجه به موضوع اين رساله، به نظر ميرسد مؤلف ميرزا محمد منشي نائيني باشد. با توجه به پراكندگي موجود در فهارس، در دنا و فنخا هم پراكنده و جدا معرفي شده است.
36- ص 278 نسخه شماره 741 «شرح البيع من شرايع الاسلام» از محمد هادي نجفي تهراني؛ مرقوم داشتهاند اين نسخه مشابهي ندارد؟ اين هم مانند ادعاهاي قبل، بيجاست و تا الآن 12 نسخه از اين رساله را ميشناسيم كه اتفاقا همگي هم داخلي است.
37- ص 288 نسخه شماره 748 «شرح ثمره بطلميوس»؛ ادعا شده كه اقدم نسخ است، اين ادعا واهي است و حداقل تا اين زمان، 30 نسخه سراغ داريم كه تاريخ كتابتي پيش از اين نسخه دارد. فعلاً با اطلاع ما، اقدم نسخ آن در كتابخانه فاتح تركيه با تاريخ كتابت 755 نگهداري ميشود و اقدم نسخ داخلي، در كتابخانه مرعشي با تاريخ 852 است. همچنين ادعايي در ذيل نسخه «شرح ديوان اميرالمؤمنين» از ميبدي، به شماره 466 هم شده كه قديميترين نسخه است، با تاريخ كتابت 915؛ و ما چند نسخه اقدم از آن را تا به حال ميشناسيم.
38- ص 295 شماره 529 با عنوان «شرح شافيه» و ناشناس؛ اين شرح از عبدالله بن محمد نقره كار (706-776ق) است و تا به حال 10 نسخه داخلي و 63 نسخه خارجي از آن ميشناسيم.
39- ص 298 نسخه شماره 414، «شرح صمديه» و ناشناس؛ دو نسخه با سرآغاز مشابه و انجام متفاوت در مجلس شورا معرفي شده كه آن را «الفرائد البهية في شرح الصمدية» علي خان مدني دانستهاند و گفته شده فاقد ديباجه است؛ نسخهاي در آستان قدس با آغاز مشابه و با عنوان «شرح الفوائد الصمدية» و ناشناس آمده و پيداست آغاز نسخه ناقص است و مقدمه رساله حذف شده، و رساله مورد بحث هم چنين است. يك نسخه با آغاز متفاوت و انجام مشابه در جلد 20 دانشگاه تهران معرفي شده كه «الفرائد الشمسية في شرح الفوائد الصمدية» از احمد بن محمد اخجالي لاهيجي دانسته شده است. در اينگونه موارد ميبايست آغاز و انجام نسخه دقيق و كاملتر ثبت شود تا بتوان نام كتاب و مؤلف را دقيقتر تشخيص داد.
40- ص 309 نسخه شماره 491 با عنوان «شرح مغني اللبيب»؛ نام كامل و دقيق آن، «تحفة الغريب في الكلام علي مغني اللبيب» است كه همان شرح مشهور ابن دماميني است. چون شرح مفصل است در نسخهها بيشتر قسمتي از آن آمده است و به نظر ميرسد اين رساله، همان كتاب باشد كه در نسخه شماره 640 نيز با نام اصلي معرفي شده است.
41- ص 310 نسخه شماره 598 با عنوان «شرح المقصود التصريف»؛ اين شرح يك نسخه در مسجد اعظم و يك نسخه در دانشگاه تهران دارد كه با عنوان «المطلوب في شرح المقصود» هم در دنا و هم در فنخا معرفي شده است. چند نسخه هم در خارج از ايران دارد كه البته همگي بدون نام مؤلف است. لذا نام آن بايد، همان «المطلوب في شرح المقصود» باشد و بر خلاف ادعاي فهرستنگار هم مشابه داخلي و هم خارجي دارد. جالب اينكه نسخه ديگري از همين رساله در مجموعه ميناسيان وجود دارد كه با همان نام اصلي در ص 450 همين فهرست معرفي شده، ولي ظاهرا فهرستنگار تشخيص نداده، كه اين دو رساله همانند است و آنجا هم ادعا كردهاند كه نسخهاي نيافتم (!!!)
42- ص 330 نسخه شماره 2/73 با عنوان «صرف و نحو» و ناشناس؛ به نظر ميرسد اين نسخه «الفواكه الجنية علي متممة الآجرومية» از عبدالله بن احمد فاكهي (899-972ق) باشد كه شرح متممة الآجروميه محمد بن محمد حطاب (902-954) است.
43- ص 331 نسخه شماره 1/124 با عنوان «صرف و نحو» و ناشناس؛ با توجه به آغاز و انجام، اين رساله «اوفي الوافية في شرح الكافية» طوسوي، ابراهيم بن عبدالكريم (-900ق) است.
44- ص 332 نسخه شماره 2/325 با عنوان «صرف و نحو» و ناشناس؛ به نظر ميرسد كه رساله فخرالدين زرادي (651-728) باشد كه با عنوان «زرادي = عثمانيه» معروف است.
45- ص 342 نسخه شماره 3/147 «الطب الكيميائي» از براكلسوس؛ نام اين اثر «الطب الجديد الكيميايي = الطب الكيميايي» است كه شرح و ترجمهاي بر نظام طبي كيمياوي پاراسلوس، طبيب كيمياوي سوئيسي است نه يوناني كه ابن سلوم، صالح بن عبدالله (-1081) از لاتين به عربي ترجمه كرده است و در باره آن به تفصيل در جلد 22 فنخا توضيح داده شده است.
46- ص 351 نسخه شماره 3/443 با عنوان «عوامل ملا محسن» و از فيض كاشاني دانسته شده، و در توصيف و تاييد آن، نظر ابن يوسف را كه از قصص العلماء نقل كرده، آوردهاند. البته اكثراً آن را به محسن بن محمد طاهر قزويني نسبت دادهاند، ولي جز اينكه سخن صاحب قصص العلماء قابل تامل است، ميتوان قرينه ديگري نيز در تقويت آن افزود و آن اينكه تا به حال سه نسخه از اين كتاب مي شناسيم كه تاريخ كتابت 1082، 1087 و 1096 دارد و قزويني در 1150 وفات كرده، گرچه تاريخ ولادت او معلوم نيست و تاريخ تاليف اين رساله نيز نامشخص است، ولي اين تاريخها، نسبت رساله به فيض كاشاني را تقويت و از قزويني دور ميكند.
47- ص 360 نسخه شماره 354 با عنوان «فرهنگ عربي به عربي»؛ از اين رساله نسخه ديگري در مجلس است كه با عنوان «شرح خطبة فرائد القلائد» معرفي شده و با توجه به ترديد فهرستنگار در اينكه اين رساله فرهنگ باشد، شايد معرفي فهرستنگار مجلس صحيحتر باشد و اين همان شرح خطبه فرائد القلائد بدرالعيني باشد.
48- ص 360 نسخه شماره 612 با عنوان «فرهنگ عربي به فارسي» و ناشناس؛ اين كتاب همان «المصادر» حسين بن احمد زوزني (-486ق) است كه فهرستنگار تشخيص نداده است.
49- ص 361 نسخه شماره 637 با عنوان «فرهنگ فارسي به فارسي» و ناشناس؛ به نظر ميرسد اين رساله بخشي از «كنز اللغات» ابن معروف (-883ق) است.
50- ص 362 نسخه شماره 1/348 با عنوان «فقه» و ناشناس؛ اين رساله گويا بخشي از رساله رضاعيه مير داماد است.
51- ص 363 نسخه شماره 325 با عنوان «فقه» و ناشناس؛ اين نسخه قسمتي از «رياض المسائل» طباطبائي كربلائي، علي بن محمد علي است كه از كتاب شهادات تا آخر كتاب است.
52- ص 370 ذيل نسخه 563 «الفوائد الضيائية» جامي، با تاريخ كتابت 963؛ مرقوم شده كه اين نسخه در شمار قديميترين نسخههاي موجود اين اثر است (!). ادعايي واهي و حاكي از عدم اشراف، زيرا تا به حال حداقل 35 نسخه مي شناسيم كه تاريخ كتابت از 897 تا 961 دارد.
53- ص 384 با عنوان « قصائد السبع العلويات» از ابن ابي الحديد؛ آنچه از آغاز و انجام آورده شده، ميرساند كه اين كتاب «قصائد السبع» نيست، بلكه شرح قصائد است كه با عنوان «التنبيهات علي معاني السبع العلويات» ميشناسيم و از محمد بن حسن راوندي (قرن 8) است.
54- ص 398 با عنوان « كتاب ابقراط» و ناشناخته؛ اين رساله با اسامي «بثورات = علامات الموت= كتاب قبر ابقراط = العلامات الدالة علي الموت= القبرية = علامات القضايا= قضايا الابقراطية» در منابع آمده است. ديباجه آن در نسخهها متفاوت است برخي داراي مقدمه و برخي فاقد آن است كه آن را ابن بطريق، يحيي بن بطريق (-200) تعريب كرده است و تا بحال 58 نسخه از آن را ميشناسيم.
55- ص 399 نسخه شماره 3/313 با عنوان «كتاب البناء» از ابن جني دانسته شده و ادعا شده از آن فقط چهار نسخه موجود است و اين نسخه پنجمين است (؟!!). اين رساله با عناويني همچون «بناء الافعال = التصريف = ابواب التصريف = كتاب البنا = البناء في الصرف» آمده است. تنها كسي كه به احتمال به او منتسب شده، احمد بن محمد ديكقوز (قرن 9) است. انتساب به ديكقوز به استناد نوشتهاي در نسخه كتابخانه سلطان محمود ثاني در قبرس و نسخه كتابخانه كوپرلي و نسخهاي در دانشگاه ملك سعود در رياض است كه در نهايت آن نامي از «ديكقوزي» و يا «دينقوض» آمده كه بيشتر كاتبان چنين پنداشتهاند؛ لذا به او نسبت دادهاند ولي در اكثر فهارس ناشناس معرفي شده است. ما در دنا و فنخا نيز بدون نام مؤلف آوردهايم و در ذيل آن 11 نسخه داخلي معرفي شده است و تا الآن 40 نسخه از شناختهايم.
انتساب آن به ابن جني، ظاهرا بر اساس آن چيزي است كه در معرفي نسخههاي دانشگاه ميشيگان در جلد 11 نشريه دانشگاه تهران بدون هيچ توضيحي آمده و آقاي حافظيان در در جلد 48 مجلس به همان نظر بسنده كرده و ايشان نيز همان نظر را ديده و چنين نسبتي را تكرار كردهاند. زيرا صحبت از سه نسخه شده كه يكي در مرعشي است كه مؤلف ندارد و يكي به دائرة المعارف، كه چنين رسالهاي در آن يافت نشد. لذا ميماند نسخه عند اليد آقاي حافظيان. لذا انتساب آن به ابن جني، بي مبناست مگر اينكه مستندات قابل قبولتري يافت شود. انتساب به ديكقوزي از مستنداتي اجمالي برخوردار است گرچه شايد كفايت نكند. نسخهاي از چاپ سنگي اين رساله را جناب صدرائي در ميراث مشترك ايران و هند با شماره 3/570 آورده و نام مؤلف را «بهرام، ر» گذاشته، كه ندانسيم كيست.
56- ص 399 نسخه شماره 578 با عنوان «كتاب الصغير» و نام مؤلف محمد حسن بن طاهر (؟)؛ آنچه مسلم است اينكه فهرستنگار كتاب را تشخيص نداده و عنوان داده شده را از انجام نسخه گرفته و نام او هم محتملاً ناقص در انجام يا انجامه بوده است و عينا نقل كرده است. نام اين اثر «شرح ابيات تميز الاعداد = شرح ثمانا بعد ما جاوزت الاثنين» است و نام مؤلف آن هم قزويني، محسن بن محمد طاهر (-1150هـ) است كه تا به حال بيش از 40 نسخه داخلي و خارجي از آن را شناختهايم. به دليل نشناختن آن، فهرستنگار نام مندرآوردي بر آن نهادهاند.
57- ص 402 نسخه شماره 184 با عنوان «كشف الحق و نهج الصدق و الصواب» از علامه حلي؛ سپس از آن گزارشي دادهاند. اما از آنچه به عنوان آغاز نسخه مرقوم داشتهاند، معلوم مي شود كه اين كتاب، كشف الحق علامه حلي نيست، بلكه «احقاق الحق» قاضي نورالله شوشتري است كه رد بر كتاب «ابطال الباطل و اهمال كشف العاطل» فضل بن روزبهان خنجي است و ابطال الباطل، رد كتاب كشف الحق علامه حلي است. لذا فهرستنگار، هم در نام كتاب و نام مؤلف و هم در گزارش كلا به خطا رفته است.
58- ص 408 نسخه شماره 3/110 با عنوان «كنوز الرموز» از عيسي گروسي دانسته؛ اين رساله ناشناخته، با عناوين «كنز الرموز = كنوز الرموز = كنز النصايح» در فهارس آمده و نسخه هم بسيار دارد؛ ولي مسلم مؤلف آن عيسي گروسي نيست و محتملا او كاتب بوده. نسخه ديگري از همين كتاب را، عيسي گروسي كتابت كرده كه در كتابخانه ملي است.
59- ص 412 نسخه شماره 64 «گوهر مراد»؛ آن را قديميترين نسخه دانسته با تاريخ كتابت حدسي قرن 11؛ بالفرض زمان مؤلف را براي كتابت بپذيريم، بيش از 15 نسخه ميشناسيم كه تاريخ مشخص زمان حيات او را دارند، آن هم نه به احتمال، بلكه مسلم. ادعاي قديمترين نسخه، مانند اكثر قريب به اتفاق ادعاهايي كه در سرتاسر اين فهرست ديده ميشود، واهي است. در نسخههاي بعدي اين كتاب هم، مشابه چنين ادعاهايي شده كه همگي نادرست است.
60- ص 415 نسخه شماره 317 با عنوان « اللآلي المخزونة» و مرقوم داشتهاند كه اين اثر به دو نفر نسبت داده شده: يزدي، احمد بن عباس مستنداً به نسخه دانشگاه؛ و جعفريان دزفولي، محمد علي بن محمد مستنداً به نسخه كتابخانه ملي؛ ابهام من درباره نام دوم بود كه چه كسي چنين نسبتي داده است؟ در قسمت نسخههاي مشابه به كتابخانه ملي جلد 2 ص 315 ارجاع شده، با مراجعه به آن چنين نامي ديده نشد، بلكه جناب انوار آن را به «علي اكبر» نامي نسبت داده، كه خطاست و او كاتب بوده نه مؤلف؛ محتملا مستند ايشان نسخه شماره 33368 كتابخانه ملي است كه در رديف نسخههاي در دست فهرست نويسي است و آنچه ثبت شده، حتماً خطاست؛ زيرا نام مؤلف به صراحت در آخر باب اول كتاب ذكر شده است و نيازي به مستندات ديگر ندارد. لذا كتاب بدون ترديد از يزدي، احمد بن عباس است.
61- ص 420 نسخه شماره 579 با عنوان «لؤلؤ روح المضامين» از محمد محسن بن سليمان قاري؛ نام اين رساله «شرح درج المضامين» است. البته به درج المضامين نام ديگري دادهاند با عنوان «لؤلؤ درج المضامين»؛ حال ايشان عنوان «لؤلؤ روح المضامين» را از كجا درآوردهاند و به «شرح درج المضامين» داده اند، والله عالم. از اين رساله در دنا و فنخا 7 نسخه معرفي شده و تا الآن 9 نسخه از آن ميشناسيم.
62- ص 423 نسخه شماره 625 با عنوان «مائده سماويه» و ناشناس؛ نام اين رساله «خوان يغما = اسرار الصلاة» است و مؤلف آن كرماني، محمد رحيم بن محمد كريم؛ آنچه در توصيف آن آمده، نيز ناصحيح است. تا به حال 15 نسخه از آن معرفي شده است.
63- ص 423 نسخه شماره 246 نسخه شماره 246 با عنوان «المبدأ و المعاد» از صدرالدين شيرازي؛ اين نسخه آغازش افتادگي دارد ولي انجام آن حاكي از آن است كه فهرستنگار به خطا رفته است و محتملاً نام رساله را با توجه به آنچه در انجام نسخه ديده كه عبارت «… الي سبيل المبدأ و المعاد …» در آن هست، تصور كرده رساله مبدأ و معاد اوست. به نظر مي رسد توصيف نسخه را كلا و بدون دقت به متن رساله، از جاي ديگري اخذ كرده باشد تا خطايش كامل شود. اين رساله، مبدأ و معاد او نيست، بلكه تفسير آية الكرسي اوست كه با نام عروة الوثقي هم خوانده شده است. لذا هم نام رساله و هم گزارش كتاب، ناصحيح است.
64- ص 431 نسخه شماره 2/32 «مجمع المعارف و مخزن العوارف» كه در ذيل آن مرقوم شده، كه تنها سه نسخه از آن شناخته شده (!). به دنا هم ارجاع دادهاند كه بايد حاكي از مراجعه ايشان باشد؛ در حالي كه فقط در دنا 20 نسخه از آن معرفي شده؛ پس چگونه چنين ادعايي كردهاند؟ راستش نميدانم. جز اينكه از اين اثر، در فنخا 25 نسخه معرفي شده و تا الآن 35 نسخه از آن شناخته شده است. يا در ص 435 درباره «مختصر القدوري» مرقوم داشتهاند كه نسخههايش اندك است (؟!). ما از اين رساله تا كنون بيش از 250 نسخه داخلي و خارجي شناختهايم! اگر اين تعداد، در عالم فهرستنگاري معنايش اندك است كه بايد كلاً تعابير قبلي را كنار گذاشت؟!! يا در ص 441، در ذيل «مرآة المحققين» رونق عليشاه مرقوم داشتهاند كه اين نسخه قديميترين نسخه آن است، با اينكه تا به حال حداقل 5 نسخه مقدمتر معرفي شده است؛ يا در ذيل معرفي «مسالك الافهام» در ص 445 نوشتهاند اين نسخه از نسخ قديمي اين اثر است حال آنكه نسخه مسالك معرفي شده ايشان با احتمال به قرن 11 برميگردد. از اين كتاب پرنسخه، تا به حال بيش از 120 نسخه ميشناسيم كه مسلم در قرن 10 كتابت شده آنهم با تاريخ كتابت مشخص نه به احتمال! متأسفانه اينگونه ادعاها در سرتاسر اين فهرست به كرات آمده و به صورت جدي به آن لطمه زده است.
65- ص 445 نسخه 702 «مسائل شرعيه» از حسينعلي تويسركاني؛ مرقوم داشتهاند فقط يك نسخه دارد و ضمناً نسخه خود را به خط مؤلف دانستهاند؟ هر دو ادعا غلط است. نام ديگر آن «رساله عمليه» است، اولا تا به حال 11 نسخه از آن معرفي شده، ثانياً اين نسخه مسلم به خط مؤلف نيست زيرا نسخه گلپايگاني تاريخ كتابت 1267 دارد و دو نسخه ديگر 1274.
66- ص 447 در ذيل معرفي «مسلم الثبوت» بهاري، مرقوم داشتهاند كه از آن فقط يك نسخه در ايران معرفي شده است. لازم به ذكر است كه در دنا از آن دو نسخه و در فنخا 7 نسخه معرفي شده و تا به حال 25 نسخه داخلي و خارجي از آن شناختهايم.
67- ص 458 نسخه شماره 689 با عنوان «معراجيه» از نياز جوشقاني، حسن بن محمد؛ نسخههاي مشابه را به مجلس، مرعشي و كتابخانه ملي ارجاع دادهاند؛ چند خطا در معرفي اين نسخه رخ داده: 1) نام نياز جوشقاني كه يك شاعر است از كجا براي مؤلف اين كتاب برگزيده شده و حال آنكه در همين آغازي كه نقل كردهايد، تصريح به طباطبائي دارد. نياز جوشقاني، نامش حسين است نه حسن؛ 2) نام معراجيه را از كجا آوردهايد؟ در حالي كه موضوع و محتواي آن ربط چنداني به معراج ندارد؛ 3) دو آدرسي كه به مجلس و مرعشي داده شد، مراجعه شد. در مرعشي نام كتاب «معراج الشهادة و تبيان السعادة» بود و در نام مولف، نياز جوشقاني ندارد. اما نسخه مجلس كه نام معراجيه دارد، نه آغاز و نه انجام و نه محتوايش، ربطي به اين نسخه ندارد و او هم فقط نام مؤلف را سيد نياز ثبت كرده است كه محتملا صحيح نيست چون آية الله العظمي مرعشي در نسخه ديگري كه از همين رساله در مرعشي هست به خط خود نوشتهاند كه مؤلف سيد تيار قزويني است و اين رساله هفده مجلس دارد و نسخه مورد گفتگو ظاهرا چهل مجلس است، گرچه ممكن است نسخهها كم و زياد داشته باشد. ما نسخه ملي را نيافتيم.
بنابراين هم نام كتاب و هم نام مؤلف و هم محتملاً گزارش و هم آدرسهايي كه دادهاند، همگي ايراد دارد. كم دقتي حاصلش اين است!! لذا نام صحيح آن «معراج الشهادة و تبيان السعادة» و نام مؤلف نياز طباطبائي، حسن بن محمد است، كه يك نسخه در آستان قدس، يك نسخه در مرعشي و يك نسخه در مكتبه حكيم نجف دارد.
68- ص 473 نسخه شماره 543 با عنوان «منطق» و ناشناس؛ به نظر ميرسد بخشي از «تحرير القواعد المنطقيه» قطب الدين رازي باشد؛ ولي بايد بيشتر بررسي شود.
69- ص 474 نسخه شماره 585 با عنوان «منطق» و ناشناس؛ اين رساله كه منظومهاي در منطق است با نام «الشريفية = ارجوزة في المنطق» معرفي شده و ناظم آن، كشفي، جعفر بن ابي اسحاق (1189-1267ق) است كه آن را در سال 1211 در نجف سروده است. در دنا 18 نسخه، در فنخا 19 نسخه، و تا به حال 23 نسخه از آن شناختهايم.
70- ص 488 نسخه شماره 105 با عنوان «نجاة المؤمنين»؛ بر ما پوشيده ماند كه اين نام از كجا بر اين كتاب نهاده شده با اينكه در آغاز صراحت دارد به اينكه «مسماة به نجات در ضروريات عباد». اين انتخاب نابجا باعث گمراهي خود ايشان شده كه تصور كردهاند تك نسخه است. در صورتي كه اگر به نام اصلي و مصرح مؤلف توجه ميكردند، حداقل ميدانستند كه يك نسخه در كتابخانه مسجد گوهرشاد دارد كه هم در دنا و هم در فنخا معرفي شده و نسخهاي نيز در مجموعه عبدالحسين طيب اصفهان معرفي شده است. نام صحيح و منتخب مؤلف «نجات در ضروريات عباد» است نه آنچه ايشان بر آن نهادهاند.
71- ص 494 نسخه شماره 2/230 با عنوان «نماز»؛ اين رساله همان «خلاصة الفقه كيداني» است.
72- ص 495 نسخه شماره 456 بدون عنوان و ناشناس؛ نسخه مشابهي از آن در مجلس است كه آن را «حاشية الالفية» معرفي كرده و از حسين بن علي كركي عاملي (-1001) دانسته است. ممكن است هر دو نسخه يكي باشد.
73- ص 497، نسخه شماره 2/518 و 5/456 با عنوان «نهج السبيل الي معرفة الجليل»، بدون نام مؤلف و با موضوع اصول فقه و گزارش مختصري مبني بر اينكه در باب امهات مسائل اصولي است؛ نسخه ناقصي از آن در فهرست دائرة المعارف بزرگ اسلامي 3/335 ناشناس معرفي شده و گزارشي كه مرحوم منزوي از آن به دست ميدهد، ميرساند كه اين كتاب، كلام و اعتقادات است نه اصول فقه.
خلاصه اينكه گرچه فهرستنگار محترم، زحمت زيادي براي اين فهرست كشيدهاند، ولي اين فهرست آغاز كار ايشان بايد تلقي شود و البته تا رسيدن به مرحله يك فهرستنگار بادقت، راه زيادي در پيش دارند. و براي ايشان آرزوي توفيق دارم.
10/10/1395
مشهد مقدس